جدول جو
جدول جو

معنی لحیم کاری - جستجوی لغت در جدول جو

لحیم کاری
لحیم کردن ظرف های فلزی، جوشکاری
تصویری از لحیم کاری
تصویر لحیم کاری
فرهنگ فارسی عمید
لحیم کاری
(لَ)
عمل پیوند ظروف مسی و برنجی و غیره
لغت نامه دهخدا
لحیم کاری
عمل لحیم کار پیوند ظرفهای فلزی جوشکاری
تصویری از لحیم کاری
تصویر لحیم کاری
فرهنگ لغت هوشیار

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

آلیاژی مرکب از ۵۰% قلع و ۵۰% سرب که بیشتر برای لحیم کردن قطعات فلز به کار می رود
فرهنگ فارسی عمید
(یِ)
محکم کاری: کار از قایم کاری عیب نمیکند
لغت نامه دهخدا
(مُ کَ)
عمل محکم کار. استوارکاری. کاری را متقن و استوار و نیکو انجام دادن. قایم کاری: کار از محکم کاری عیب نمیکند
لغت نامه دهخدا
مزدوری، (فرهنگ فارسی معین) :
در از لعلش به درج تنگ باری
مه از رویش به شغل نیم کاری،
امیرخسرو (از انجمن آرا)،
، شاگردی، (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا
تصویری از لحیم کار
تصویر لحیم کار
آنکه ظروف فلزی را لحیم کند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از قایم کاری
تصویر قایم کاری
استوار کاری محکم کاری: کار از قایم کاری عیب نمی کند
فرهنگ لغت هوشیار
رسکاری زیچکاری کاری را متقن و استوار و نیکو انجام دادن: کار از محکم کاری عیب نمیکند
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از نیم کاری
تصویر نیم کاری
مزدوری: (دراز لعلش به درج تنگاری مه ازرویش بشغل نیم کاری) (امیر خسرو. فرنظا)، شاگردی
فرهنگ لغت هوشیار
زمان تخم پاشیدن گندم و جو
فرهنگ گویش مازندرانی